Web Analytics Made Easy - Statcounter

«ظل‌السلطان» پسر ناصرالدین قاجار بود و در شکار حیوانات به‌قدری افراط کرد که متهم اصلی انقراض چند گونه جانوری در ایران است؛ از جمله ببر مازندران. خودش هم در کتاب «تاریخ سرگذشت مسعودی» نوشته که چه بلایی سر حیات وحش ایران آورد.

به گزارش برنا؛ «ظل‌السلطان» لقبش بود و اسمش «سلطان مسعود میرزا» بود و چند دهه حاکم اصفهان و مناطق اطرافش بود و به شکار علاقه داشت و قشونی بزرگ برای شکار تدارک دیده بود و خودش نوشته است: «من ۱۰۰ نفر تفنگچی از میرشکارهای بسیار خوب اصفهان را با جیره و مواجب نوکر شخصی خودم کرده بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. و به قرب[نزدیک، حدود] ۲۰۰ میرشکار هم به غیر از این یکصد نفر که نوکر شخصی و پارکابی است...علاوه بر این ۶۰۰ نفر از فوج مخصوص خودم ... در موقع شکار... [حاضر] بودند». به همه جای ایران هم می‌رفت و به کارش افتخار می‌کرد و نوشته است: «از نجف آباد شکارکنان به کرون و از کرون به فریدون [رفتیم]... ۲۱۵ آهو شکار شد... در شاه‌بلاغ در آنجا هم... ۷۰ عدد من زدم از قوچ و میش و بز و پازن و گرگ و به‌قدر ۵۰۰ عدد این هفت هزار قشون که همراه من بودند [شکار کردند]»

ظل‌السلطان جای دیگری از کتابش نوشته است: «مثل یک جنگ بزرگ دولتی صدای تفنگ دو هفته در این کوه بلند بود به قرب ۶۰۰ شکار زدند، تقریبا مدت ۱۰ سال دیگر در آن کوه‌ها شکار دیده نشد، مخصوصا این کار را می‌کردم که این وضع ما و شکار کردن ما شهرت کرده چشم مردم را بترساند... در جرگه مازندران اگر من دعوی کنم که پانصد شغال و گراز زدم اغراق نگفتم».

ظل‌السلطان یک‌بار هم که رفته بود میانکاله بلایی سر حیات‌ وحش آورد که چندگونه حیوانی ازجمله ببر و پلنگ و مرال و شوکا و گاومیش در این شبه‌جزیره منقرض شد و نوشته است: «وارد دهانه جزیره شدیم. آن‌قدر... ببر و مرال و قرقاول و شوکا دیدیم و شکار کردیم... این اردوی به این بزرگی و عظمت به قدر چهل روز در این جزیره کوچک ماندیم، شخصی نبود از تفنگچی و سرباز و سوار که شکاری نزده باشد، آن‌چه میرزا محمد خان، منشی من یادداشت کرده بود به حکم من از این قرار است: ۶ هزار قرقاول به ساری به دوستان خودمان در شهر فرستاده شد، به جز دزدیده شده‌ها و به آمار نیامده‌ها، ۳۵ ببر، ۱۸ پلنگ، ۶۳ گاو و گاومیش اهلی که وحشی شده بودند، ۱۵۰ مرال که گاو کوهی می‌گویند در این ۴۰ روز توقفِ ما در آن جا کشته شد... در این ۴۰ روز صدای تفنگ از هم نمی‌برید و دیگر روزهای آخر شکارها قربی نداشتند».

بعدها کارشناسان محیط زیست به این نتیجه رسیدند که یکی از دلایل اصلی انقراض ببر مازندران همین ظل‌السلطان است و ماجرا چنین است: «کل جمعیت ببر در آن زمان بیش از چیزی حدود چهار یا پنج برابر این رقم نبوده و لذا همین یک شکار عظیم ضربه سهمناکی در کاهش تعداد ببر بوده است. به بیان دیگر ظل‌السلطان حداقل ۲۰ درصد کل ببرهای ایران را کشته است و به این ترتیب جمعیت این گونه را به اندازه چشمگیری کاهش داده است». آیا این خبر مفید بود؟ 0 0

نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ببر مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۸۶۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم

همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشین‌نوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کرده‌اند پر از خاطره‌های فراموش نشدنی است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

«محمود منیعی» تهران‌پژوه، درباره این موضوع توضیح می‌دهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکه‌چی‌ها اغلب راننده‌ها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی می‌کردند از ‌ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیم‌ها خودروها فاقد پخش‌صوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب راننده‌ها سعی می‌کردند با خوش‌وبش و نقل روایت‌های جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان راننده‌ها یا شوفرهای خوش‌صدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام می‌شد.»

بنا بر این، خواندن تصنیف‌هایی کوچه‌بازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساخته‌ام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.

اما قصه ماشین‌نوشت ماجرای جالب‌تری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولی‌های روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشین‌نوشت‌ها «سیدجمال هادیان طبایی‌زواره» کتابی با عنوان «اتول‌نامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشین‌نوشت‌ها و معروف‌ترین و پر مخاطب‌ترین آنها در میان راننده‌ها پرداخته شده است.

منیعی در این باره می‌گوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای راننده‌های تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی می‌کردند وسیله نقیله‌شان را با بهترین شکل و نوشته‌ها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکه‌ام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی می‌آیی / خدا کند که بیایی و..»

کد خبر 848729 برچسب‌ها هویت شهری تهران اتومبیلرانی

دیگر خبرها

  • شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
  • این قورباغه‌های زیبا، سمی‌ترین موجود جهان هستند (فیلم)
  • در چه حالتی دایناسورها بار دیگر به چرخه حیات برمی‌گردند؟
  • زنده گیری افعی دم عنکبوتی در ایلام (فیلم)
  • نسل بشر زودتر از تصور منقرض خواهد شد!
  • صحنه دردناک برای یک عقاب / واکنش عقاب ماده را ببینید
  • کشف فسیل دست نخورده یک گونه کانگوروی عجیب
  • نسل بشر زودتر از آنچه تصور می‌شود منقرض خواهد شد!
  • خونسردی عجیب مرد هندی هنگام شکار مار کبرا با بطری (فیلم)
  • آزادسازی یک عقاب در ارتفاعات کوهستانی شاهو (فیلم)